چقدر این جمله که باید جای افراد باشید تا بتونید قضاوت کنید را شنیدیم و خواهیم شنید. به نظر میرسه در مورد الگوی منفی شدن در مسائل خاص مثلا اخلاقی این جمله فرار از تنبیه هستش. چون از خطوط قرمز حقوق افراد عبور میشه و ظلم و زشتی ها را در اجتماع گسترش میده. وقتی داخل گود عملی باشیم قطعا درک بهتری از نکات ریز و درشت خواهیم داشت. خانواده ی خودمو که تصور میکنم و میبینم غالبا به دلایل مختلف ... همه دلسوز و علاقمند برای کمک به والدین و سایرین هستند. منتها زمان، میزان تلاش و امکانات اجرایی ذهن افراد خانواده و نیاز فعلی را که بررسی کنی میبینی چقدر فاصله هست از حرف تا عمل. قطعا قضاوت ذهن سالم و مریض در این نوع بررسی ها یکسان نیست. اینجاست که در دوره ی پسا قضاوت، دایره ی عمل های بعدی و بعدی به کشاکش ها یا در صورت وجود نیروهای متعقل در مسیری بی تنش سپری میشه. کشور هم همینه با گستره ی فردی بسیار بیشتر و نیازها و سلیقه های گوناگون. اون هم غرق شده و متاثر از عرصه ی بین الملل .... حال که ما در زمانه ی رشد ارتباطاتیم به نظر میرسه در رقابتهایی بین المللی روزی؛ تعاریف یکسان و حد و مرز خوبی ها و بدی ها مشخص و تعیین میشه. بامید برتری حجب، حیا، ... و احترام متقابل برای همگان. + نوشته شده در جمعه هفدهم دی ۱۴۰۰ساعت 8:33  توسط مهر | بخوانید, ...ادامه مطلب
چرا همینطور که دارم پیرتر می شم از جنبه هایی زیادی سنگ دل،خشن و بی رحم می شم و در نقاط کمی خیلی خیلی رئوف تر؟ چرا دنیا دیگه کمتر اذیتم می کنه؟ شاید چون بیشتر شناختمش؟ شاید نه، دارم بیشتر کسبش می کنم و زمینی می شم؟ شاید هم این عروس هزار چهره، منو غصب کرده و نفهمیدم؟ چرا هر وقت دردسر نیست، خودم دنبالش می رم؟ فکرش سوسو می زنه، باور نمی کنم این بیوه ی هزاران رنگ رهام کنه. از برنامه هاش و آدم هایی که سر راهم گذاشته .... چرا نمی گذاره فکری به ذهنم برسه، عملیش می کنه؟ چرا فکرهای راحتی و ... را نداد و عملی نمی کنه؟ همون فکرهایی که دیگه به خنده می اندازنم. تفکری که اگر بیانش کنم از طرف همه ,وقتی,فکر,کنم,قلب,سنگی,داشتن,نیست؟ ...ادامه مطلب