در عجبم از این انسان و توانش

تکرار تاریخ زندگی انسان 

فراز و نشیب زمان بر انسان پوشیده نیست لذا بی خیال گذر آن هر روزه همان حوادث را به تدبیر گران قدر خود تکرار می کند و در پی وی فرزند و فرزندانش .... مگر اینکه اندک اندیشه ورانی خود را از این دوران روز و شب نجات دهند و  زندگی را ستاره باران کنند. صد البته این اندیشه وران باید تمسخر، نیشخند، دیوانه و ... را به جان بخرند.  سرانجامشان ... نیز همچون انسانهای عادی خواهد بود به روایتی بهشت یا جهنم را  و به روایتی دیگر گوسفند خواهند بود یا گرگ .... اما در حقیقت راز عظمت و بندگی هر انسان در گرو چیست؟ 

یا راز پرستش که باعث عظمت و بردگی است در چه حقایقی پنهان است؟ 

توان فرد یا افراد یا دول رقم زننده ی عظمت و بردگی است، واقعیتی که هر فرد قادر به  یافتن آن است. این پاسخ نیز میلیاردها میلیارد  ... ذهن فرد توانمند و غیر توانمند را  در تاریخ به خود مشغول داشته است. کمی آن طرف تر خیلی آسوده تر و آرام تر جان و خون هزاران انسان در گرو  همین بازی فهمیدن و یافتن  بوده و هست.  

درست در زمان اندیشیدن و بی خیالی فرد و افراد در مورد این راز جنگ و کشتار جاری بوده و هست. آری برخی همزمان با اندیشیدن  درو می کنند. آنهم نه فکر را بلکه جان ها را. بی خیال پاسخ یا پاسخ های زیبایی که پس از دروها از هر طرف ارائه می شود و دوباره دوران یافتن و جستجوی پاسخ و ووو. 

در این میان آنکه بی خیال تر و دور از صحنه جنگ است و صاحبان عظمت و قدرت جان سالم به در می برند. اما روح سالم  ... خواهند داشت؟   

عوارض بازی های کشتار تاریخ همچون اضطراب و استرسها، ترس و وحشتها، درد و رنجها، ... و مهمتر از همین کمین گاه مرگ ، نفرت، کینه توزی است که باعث و بانی تکرار جنگهاست. آری تکرار تاریخ  .... در یک تصویر نا زیبا ....

در عجبم از این انسان و توانش که اگر باور کند زمین با این عظمت مخلوق دست قدرتی است عظیم تر از وی. قدرتی که  وسعت روزی بخشیش بی انتهاست و گنجینه رحمتش غیر قابل حساب .... این همه دور برگردان برای چیست اگر این باور وجود داشت؟ و اصولا چرا و چرا و چراهای بسیار دیگر ....  ولی به خوبی می دانم زمانی جهان به صلح خواهد رسید که تک تک انسانها به صلح ایمان داشته باشند و تا آن زمان چه مدت باقی است الله اعلم. 

آری هر انسان، هر خانواده و هر جامعه به بهترین وجهه ارزشمند تاریخ، صلح باوری و صلح پروری را برای جهانیان بخواهد نه در شعار بلکه با عمل. امروزه سخنان زیبا، ادعاهای زیبا، ادعیه های زیبا و ... بسیار بسیار یکسان از طرف همه ی ساکنان کره زمین به صدا در می آیند اما عمل کجاست؟ آیا وجود همین لغات و جملات باعث ایجاد مفاهیم صلح و به تبع عواقبی چون اختلاف و جدال و ستیزه را در پی داشته و دارد؟ در تواریخ گذشتگان پدید آورندگان افکار غیر سنتی را با اشکال مختلف برای تنبیه سایرین می کشتند. امروزه که شاهد  ظهور مکاتب و گروههای فکری جدید هستیم نیز به همان شکل گذشته عمل می شود و .... بازی گران عرصه قدرت ابتدا اگر قادر باشند این اندیشه ها را برای استفاده های خود به میدان می آورند و سرانجام به سطل زباله تاریخ می فرستند ولی اگر نتوانستند در همان نطفه خفه اش می کنند. پس باید بدانیم که اندیشه ی بروز یافته، اندیشه ای است که توانسته است از فیلتر قدرتی بزرگ عبور کند و مهلت بروز یافته است . در کل اندیشه ها نمی میرند بلکه به اشکال دیگری بار دیگر سر بر می آورند. بهترین، زیباترین و ارزشمندترین اندیشه های تاریخ، ادیان توحیدی هستند. .... 

باز هم در عجبم از این همه دانسته های انسانها در این خصوص ولی جنگ باقی است و .... زیرا شب و روز باقی است و پا برجا. همانی که در به تصویر کشاندن تضاد و دوگانگی در تاریخ اندیشه انسانها نقش آفرین بود. زمینه سیاهی و سپیدی، نور و تاریکی خواندن در ادیان... ولی دیگر دو گانگی ها چون فرشته و جن، انسان و شیطان، ...، خوب و بد، بهشت و جهنم و  ... قادر و بنده ، حاصل کدام قانون ساده  ی خلقت هستند و چرا دو گانگی و سه گانگی  در ادیان ؟ چرا؟ ....

چرا اعداد به زیبایی در نقاشی خلقت حضور دارند؟  آیا کشتارها و جلوگیری از زاد و ولد انسانها باید برای این در جهان خلق شود؟

 آری کینه و حسادت و عواقب بسیار آن برای فرد، افراد و جامعه ی انسانها میدان عجیبی است برای مقابله با قوانین خلقت .... 

زمین خداوند وسیع است و روزیش بی انتها ... با هم مهربان باشیم 

بی ریا و بی انتها 

....