روی دیگر سکه ی آفرینش

ساخت وبلاگ

خداوند

خالق مخلوق

آفرینش نیستی

 یکتا جفت

بشر

آدم و حوا

فرزندان این جفت

اخلاف بشر

انسانها

و میلیاردها انسان بر روی زمین

گریان و خندان،

شیون کنان، زجه زنان و  رقص کنان و پای کوبان،

غمگین و شاد،

افسرده و دلشاد،

تبسم کنان و اخم کنان،

دلمرده و دلشاد،

شوری در دل افکنان و ترسها در دل افکنان،

شورشیان و صلح طلبان،

آرامش دهنده و آزار دهنده،

پیشروی و عقب گرد،

تسکین و زجر،

بیماری و سلامت،

درد و درمان،

عشق و نفرت،

....

احساس ...

احساس ...

احساس ...

برای این موجود دو پا به نام بشر یا انسان،

فرزندان آدم

مخلوقات صاحب عقل و نطق:

عقل همان ودیعه ی استثنائی برای استفاده از سایر مخلوقات

و نطق برای بیان و تداوم این قدرت

....

روایتی دیگر از تاریخ زندگی این موجود بخوانیم:

چه کسی انسان را برتر خواند و چرا؟

انسان خود چنین توصیفاتی را ارائه می دهد تا برای خود پیشینه ای داشته باشد تا کتابها

بنویسد و خود را قانع کند، عهد کهن آفرینش بروایت ادیان، دروغی بیش نیست

یا توهمی است کودکانه ....

خدا، قیامت و ...و ...، همه هیچ در هیچ هستند.

....

داستانهای ساخته ذهن بشر برای اغفال انسان که در طی زمان به باور تبدیل شد.

چرا گروههای این سوی روایت ادیان، خود نیز برای نشانه رفتن ذهن بشر به اسطوره های

پیدایش انسان نخستین متوسل می شوند؟

باور داشتن به نخستین،

یکتا بودن آفرینش های نخستین و سپس پیدایش جفت برای تداوم و تکامل نسل ....

؟؟؟؟؟؟؟

حال برای افکار و حساسات بشری می نویسند ...:


" انسانها باید آزاد و رها باشد و فارغ از هر قانون و محدودیتی "،

" به صورت گروهی نخستین بشری ... و دارای حقوق برابر، زندگی کنند"،

....

حکمت پذیرش اسطوره ها، محدودیتها و اجتماعی بودن انسانها در چیست؟

پس انسان نمی تواند تنها بماند و رهایی بی قید و شرط،

برای بشری مناسب نیست.

زیرا انسان به انسانها و لذتهای زمینی و فرازمینی نیازمند است....

و اینگونه سوال آفرینش، جستجوگرانش را به میلیونها فکر و باور حال و آینده نیازمند

می بیند و خسته از این مسیر گنگ و نامفهوم ....

پس این بشر دوباره و حداقل دوباره اندک اندک تقلید و باور را بر پیشانی خود می نهد.

می پذیرد روایات آن سوی آفرینش را ....

آنسوی آفرینش باز مسوولیتی عظیم تر می یابد.

زیرا نابینایان بسیار به سویش شتافته اند ....

فرزندان گم شده ی آدم و حوا، سپاهیان پشتیبانی ...

ولی با نگاههای پر انرژی و عمق دار ....

قلبها و امیدهای تشنه ....

زندگیهای بی ریشه

....

باز باید دید راه به کجا می برد این بشر را

....؟

عیاران مهر...
ما را در سایت عیاران مهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiiaranemehro بازدید : 203 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 1:12