قضاوت کردن در حدود و مرزها ؟

ساخت وبلاگ

حدود و مرزها در حوزه های فیزیکی و متافیزیکی بشر ریشه ی بی نهایت ضروری و تعیین کننده و از جایگاه والایی برخوردار است.

تاریخ بشر ثبت میکند که بشر محدود شده در حدود و مرزها هر چه بیشتر به سمت زندگی اجتماعی کشیده شد تا بتواند از محدوده های زندگی اجتماعی بیشتر بهره مند شود. چنین بود که در تاریخ زندگی عشیره ای، قبیله ای ... و کشوری تشکیل شد.

امروزه کار تعیین این حدود و مرزها سخت تر شده است زیرا حرکت سریع به سمت تشکیل دهکده جهانی، دریچه ای به دنیای وسیع اطلاعات در پیش روی افراد اجتماع باز کرد که باعث شد تا تفکرات روشن، زیبا، درخشان ... از همه مهمتر یکسانی در گفتارهای افراد جوامع مختلف را شاهد باشیم. نقش ایدئولوزیهای مختلف در این میان انکار ناشدنی است .... زیرا گاهی ارزشمندند و گاهی جای سوال باقی می گذارند که از طرف خودی و بیگانه به نقد و ارزیابی کشیده می شوند.

نقد و ارزیابی نیز برای اکثریت مردم کار ساده ای به نظر می رسد. زیرا براحتی خبرهایی از اقصی نقاط جهان می خوانند و تصاویرش را مشاهده می کنند. اما براستی این اکثریتی که یکجا نشسته اند و اهم تفکرشان نان و آب روزانه است:

آیا بخوبی جایگاه واقعیت و حقیقت را در اخبار و اطلاعات تشخیص می دهند.

آیا نهایتا با بیانات خود کمکی به سرنوشت بشری کرده اند یا نه؟

آیا حدود و مرزها در قضاوتها رعایت می شود؟

تاریخ مطبوعات و حتی بیانات درباری ایران از افراط و تفریط در این مساله و نهایتا برگشت به نوعی یک صدایی حکایت دارد. تاریخ جهانی نیز چنین است. امروزه کشورهای ابرقدرت هدفشان از حضور و سخن رانی دیگر کشورها آزادی خواهی نیست بلکه گاه ایجاد رسوایی برای کشور طعمه و سوءاستفاده از سایر کشورها برای وارد شدن به مسائل دلخواه کشور قدرتمند را در نظر دارند. رها شدن کشور طعمه ی قدرتمندان از این نوع چاه ایجاد شده ی سیاسی توان والایی می خواهد و تلاش والا.

بله حدود و مرزها در تاریخ بازیچه دست خود فرد و افراد دیگر بالاخص قدرتمندان بوده و هست.

متاسفانه امروزه در مسیر جهانی شدن برخی کشورها و گروههای خاصی حرکتهای ناسیونالیستی و نژاد پرستی را با اهداف ...  دست آویزی برای تعیین حدود و مرزهای خود قرار داده اند. بدون اینکه عواقب آن را برای تاریخ بشریت در نظر بگیرند. تاریخی که شاهد هدر رفتن چه خونها و خون دل خوردن چه روشن دلان دلسوزی که نبود تا صدای جهانی شدن خود را به گوش مردم جهان رساند. بی گمان نقش ایدئولوژیها و آینده نگریشان در این زمینه تعیین کننده است و هر گونه عکس العمل این ایدئولوژیها غیر قابل بخشش یا شایسته ستایش بی نهایت خواهد بود ....

آیا باید چنین شود که چون فلان ایدئولوژی امکان پیروزی دارد پیروانش به سمت جنگ سوق داده شوند.

یا فلان ایدئولوژی خود را برتر و حاکم جهان بداند یا فلان ایدئولوژی چنین و چنان کند؟

سرنوشت بشر در این دوره به کجا سوق داده خواهد شد؟

آیا دوباره تاریخ شاهد تکفیر متقابل ایدئولوژیها خواهد بود؟

دادگاه وجدان ایدئولوژیها باید این بار تاریخ را خوب مطالعه کند و سنجیده قضاوت کند و بداند که در این میان ایدئولوژی خاموشی و ناشناخته ای در گیر و واگیر جدالها موفق خواهد شد و آن هنگام مشکلات بشریت افزوده تر خواهد شد و جنگاوران بیشتر به زیر سوال خواهند رفت.

دوباره برایم چه زیبا ولی با شرمساری در ذهنم ( شاید به بیراهه میروم) تکرار می شود که قضاوت نکنید زیرا در جایگاه قضاوت قرار نگرفته اید ....

اما آیا می توانیم قضاوت نکنیم؟ مگر اینکه تحت هیچ شرایطی زبان به سخن باز نکنیم.

محدوده و مرزهای قضاوت کردن را چه کس یا کسانی باید تعیین کنند؟

ملاکها و خط قرمز کجا واقع شده است؟

مقدار مفید بودن و مضر بودن قضاوت کردن در هر مساله تعیین کننده است. لذا گاهی اگر مقدار مضر بودن امری برای فرد مشخص باشد و باز هم قضاوت کند خود را به مهلکه ی بدی انداخته است که بناچار باید تاوان بپردازد... اگر چه در هر صورت تاوان قضاوت کردن را خواهد پرداخت حتی اگر قضاوتش درست و مفید باشد زیرا در صورت صحت و مفید بودن قضاوت موقعیت ممتاز تری در بین سایرین خواهد یافت و مورد حسادت واقع خواهد شد و پیش خواهد آمد آنچه ناگفتنی است. اگر قضاوت فرد نادرست باشد که قوانین دنیا بلایی بر سرش خواهند آورد و به عینه شبیه به همان قضاوت را در مورد خود شاهد خواهد بود( اگر بصیرت داشته باشد و اعمال خود را بسنجد).

این گونه در ریز ترین اعمال و افکار بشری محدوده و مرز نیاز تعیین کننده ای خواهد بود.

بشر محدود شده در مرزها

عیاران مهر...
ما را در سایت عیاران مهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiiaranemehro بازدید : 263 تاريخ : دوشنبه 22 شهريور 1395 ساعت: 12:25